دل ماهی هم گرفته بود و هم شکسته بود... ماه برای ماهی دیگر آن ماه نبود... ماهی آهی کشید و باله هایش را تکان داد تصویر ماه در آب برکه کوچک لرزید ماه برای ماهی مثل تصویرش در آب متزلزل شده بود... ماه از چشم ماهی افتاده بود. همه چیز برای ماهی تمام شده بود... نه یکهو... ریز ریز... و حالا دیگر تمام شده بود. ماهی خواست خودش را از ماه دور کند... به عمق آب برکه فرو رفت و خودش را زیر تخت سنگ کوچک محبوبش پنهان کرد... 721....
برچسب : نویسنده : 1mahi1992d بازدید : 31 تاريخ : دوشنبه 25 دی 1402 ساعت: 12:26
« صمد بهرنگی،ماهی سیاه کوچولو »
721....برچسب : نویسنده : 1mahi1992d بازدید : 23 تاريخ : دوشنبه 25 دی 1402 ساعت: 12:26
خدایا من دیگر خسته شده ام. خودت یک جوری درستش کن... + خدایا کاش واقعا وجود داشته باشی و حرفم را شنیده باشی. +اگر خدایی در کار نباشد چه؟ کاش باشی. 721....
برچسب : نویسنده : 1mahi1992d بازدید : 19 تاريخ : يکشنبه 17 دی 1402 ساعت: 14:15
« صمد بهرنگی،ماهی سیاه کوچولو »
721....برچسب : نویسنده : 1mahi1992d بازدید : 17 تاريخ : يکشنبه 17 دی 1402 ساعت: 14:15
آمدم شرکت پشت میزم نشستم دفتر کارم را باز کردم تاریخ زدم 27 دی ماه 1402. آمدم شروع کنم لیست کارهای امروزم را بنویسم یادم آمد امروز هشتمین سال نبودنت برای همیشه است.
حالا بغضم را چه کنم عزیزکم؟
721....برچسب : نویسنده : 1mahi1992d بازدید : 16 تاريخ : يکشنبه 17 دی 1402 ساعت: 14:15
« صمد بهرنگی،ماهی سیاه کوچولو »
721....برچسب : نویسنده : 1mahi1992d بازدید : 15 تاريخ : يکشنبه 3 دی 1402 ساعت: 13:12
دیروز اولین حقوقم از دومین شغلم را گرفتم. مبلغش از چیزی که فکر میکردم بیشتر بود و باعث دلگرمی ام شد. 721....
برچسب : نویسنده : 1mahi1992d بازدید : 16 تاريخ : يکشنبه 3 دی 1402 ساعت: 13:12